۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

هاشمی در 26 تیر

من امروز بودم، حضور داشتم ، امروز روز بزرگی بود، خیلی بزرگ ، قبل از من جوانان و پیران بسیاری آمده بودند. درهای دانشگاه را بسته بودند. وقتی رسیدم اذان گفته شد و پس از آن خطبه های هاشمی شروع شد.
همه منتظر بودند ببینند چه میگوید. او انسان کوچکی نیست .نوکیسه گان خواستند او را خاک کنند اما او چون کوه قد علم کرد. نشان داد که بر آمده از مردم است و برای موقعیت ظاهری خود ارزشی قایل نیست. او آمده بود تا هم خود را اثبات کند و هم مردم را و هم مشروع بودن دولت را با سیاست و بیان بی نظیرش زیر سوال ببرد.
قبل از شروع خطبه ها گاردیها اطراف درب اصلی دانشگاه تهران را محاصره کرده بودند و برای مردم گارد میگرفتند. مردمی که سلاحشان بطری کوچک آب معدنی بود با آبی که گرم شده و زبان و دستان و شعارشان.
وقتی شروع کرد مردم با عجله شعار دادند هاشمی-هاشمی سکوت کنی خائنی اما او برای سکوت نیامده بود. او نیامده بود که انتخابات را تایید کند و دولتی را که همه میدانند حاصل یک کودتای نظامی-انتخاباتی است تایید کند. او هیچ کدام از نهادهای حکومتی را تایید نکرد.
او حتی کلمه انتخابات ریاست جمهوری را به کار نبرد و فقط به کلمه ی " انتخابات" بسنده کرد و گفت ایران کنونی ایران قبل از انتخابات نیست.
او رهبر را فصل الخطاب ندانست و همچنین شورای نگهبان را.
در صدایش بغض و اندوه عجیبی بود. او نشان داد که هیچ یک از تهمتها و تخریبها علیه او واقعی نبوده و مردم و تاریخ را به داوری جدیدی علیه خود فرا خواند.
او اشاره به قانون کرد و همه را به پیروی از قانون فراخواند و نه تنها مردم را او با اشاره گفت که قانون هم اشکالاتی دارد و باید برای رفع آنها تلاش کرد. او با اشاره های بسیار ظریف آزادی، تجمع، اعتراض، داشتن رسانه آزاد و انتخابات آزاد و بدون شک و شبهه را حق مردم دانست، او دولت بی مغز احمدی نژاد را به وجود نارضایتی داخلی و تهدیدهای خارجی هشدار داد و گفت مردم بی خبر نیستند.

او نشان داد که علی خامنه ای هیچ نمی فهمد و در مقایسه با او کودکی بیش نیست، او ناله و ابراز ضعف نکرد، او برای تایید حرفهایش نیازمند شعار عده ای افراد سازماندهی شده نبود ، او قدرت نظامی نداشت که آنها را به خشونت علیه مردم فرمان دهد اما زبان گویای مردم بود ، بغضش بغض مردم بود ،هر کلمه اش پتکی بود بر سر هوچیان و کودتاچیان تازه به دوران رسیده ، او در جملاتش بارها از کلمه مردم استفاده کرد، نظر و رای مردم را با استدلالهای مختلف به رخ حاکمان کشید، او تذکر داد که حتی در زمان علی و محمد هم بدون خواست مردم نمیتوان حاکم شد، او نظریه مصباح را رد کرد ، او تردید در انتخابات را بطور جدی مطرح کرد ، او حتی اسمی از احمدی نژاد یا رییس جمهور نیاورد ، او ابرهای فتنه را توصیف کرد و بسیار زیرکانه جواب تمام ادعاهای واهی را داد ، او آزادی زندانیان سیاسی و آزادی بیان را خواستار شد، او از هیچ کس تمجید نکرد جز از مردم ، او مردم را که گروه زیادی از آنان معترض وضع کنونی هستند صاحبان نظام خواند و با یادآوری وضع شاه در سالهای انقلاب ، رژیمی را که از پول نفت زورمند شده و مردم را سرکوب میکند محکوم به فنا دانست . او اخطار داد که مردم و مراجع ، کسانی که شهید داده اند ، اسرا و جانبازان همه نارضی اند، او با بیانهای زیرکانه وضعیت امامان و پیامبر را به وضعیت امروز خودش تشبیه کرد ، او گفت که پیامبر در اواخر عمرش به ناچار با اهل قبور درد دل میکرد و به طور ضمنی گفت ای کاش میمردم و چنین فتنه ها و گردنکشی ها و ظلم و ستم به مردم را نمیدیدم . در عین حال با بیان زندگی امام موسی کاظم گفت که آماده زندان و شکنجه است و این را فرصتی برای عبادت میداند. او هم از جمهوریت و از مردم و هم از اسلام واقعی که مبتنی بر خواست مردم است دفاع کرد . او طوری حرف زد که کودتاگران علیه مردم را ماهها دچار سردرگمی خواهد کرد ، حتی اگر باقی عمر او کمتر از 5 سال باشد در این مدت حیات سیاسی نوینی جدیدی را آغاز خواهد کرد. و سرمنشا تحولات بسیار خواهد بود. او سبز بود ، سبز سبز. سابقه او هر چه هست حالا او گنج و تکیه گاه بزرگی برای مردم است . سیاستمداری 75 ساله که حالا تک تک کلماتش معنادار است. در هر جمله اش هزاران معنا نهفته بود - باید او را بازشناسی کرد.

اگر حرفهای مرا قبول ندارید بار دیگر صحبتهای او را گوش دهید.او مدافع ماست مدافع مردم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر